گفتگو با همسر آینده
سلام ای همسر آینده من
زن خوش مشرب و خوش خنده من
نمی دانم کجایی یا که هستی
همی دانم که در قلبم نشستی
همیشه این خیال است در سر من
تو که می گردی روزی همسر من 
اگر گشتی عیالم ، خوب باشی
برایم همدمی محبوب باشی
مگیری از همان اول بهانه
چرا ماشین نمی گیری و خانه
نخواهی از من مسکین طلاجات
نیایی خانه ام با فیس و حاجات
مگویی بسته بسته پول خواهم
تو را در مال و ثروت غول خواهم
مگویی من لباس شیک خواهم
کرم یا ریمل و ماتیک خواهم
نخواهی زندگی آنچنانی
نگردانی تو پیرم در جوانی
زنی همراه و خوش اخلاق باشی
نه لاغر مردنی ،نه چاق باشی!
اگر دیدی که جیب بنده خالیست
بگویی زندگی به به چه عالیست
نگیری راه و رسم ترشرویی
به من از گل تو نازک تر نگویی
خلاصه با نداری ها بسازی
مرا تسکین دهی با دلنوازی
اگر دیدی که مخلص آس و پاسم
بدان از شاعران با کلاسم
ولی باشی اگر غم خوار و دلسوز
مرا در زندگی سازی تو پیروز
دگر حرفی ندارم بهر گفتن
خودت دانی دگر ای همسر من 
نبینی نازنینم غصه و غم